غریبه خوش اومــــــــــــــدی

ساخت وبلاگ

عینک دودیتو بزن کسی اشکاتو نبینه

 

قهوتو بخور غریبه سرد نشه یه وقت مثل رابطمون

 

نه بیرون نرو بارون شدیده

 

غریبه خوش اومدی حالم خوب بود تا وقتی که تو اومدی

 

میز این کافی شاپ یادگار من و تو

 

هه غریبه خوش اومدی

 

میگفتی هنر میباره از هر انگشتت

 

اینم یه هنره رو تنشه اثر انگشتت

 

اسم اون روته اسم تو هم روی دستم

 

خاطرات منو رسما کشته

 

وقتی با تو بودم دیده بودی مست بشم

 

ندیدی الان مستم که افتادی از چشمم

 

گفتی بودن با من شده کسر شان

 

یه روز میای سر خاکم با یه بسته شمع

 

لالایی من خوندم واست تو با کیا خوابیدی

 

پاهات هم قدم پام بود الان به کیا پا میدی

 

عشقت این بود جاهای شلوغ باشی

 

نخه به اون دادی واسه من دروغ بافتی

 

بگو الان سنگ کیا رو به سینه میزنی

 

یعنی انقدر پستی انقدر بی رحمی

 

تو زیر گلوت کبوده من زیرچشام

 

بدون من یخ میزنی الان داغی نمیفهمی

 

موهاش صاف و قلبش پیجیده

 

اون موهای بلندش تو قلبم غوقا کرد

 

فهمید که موهاشو خیلی دوس دارم

 

رفت و موهاشو کوتاه کرد

 

وقتی حرف دلمو زدم دلشو زدم

 

انقدر دور شد که نشد فاصلشو بدونم

 

یه روز پنجشنبه بود که رفت و منم مجبور شدم

 

که فاتحشو بخونم

 

❤☂تــــــنـــــهــــــا ـــــــی❤☂...
ما را در سایت ❤☂تــــــنـــــهــــــا ـــــــی❤☂ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : هیلدا hilda18 بازدید : 1133 تاريخ : چهارشنبه 24 تير 1394 ساعت: 19:00